تُنگ يا تَنگِ شكر؟ مسئله اين است!
تُنگ يا تَنگِ شكر؟ مسئله اين است!
در داستان بشر و مليخا در گنبد سبز مليخا براى اينكه هم زور بازو و هم دانش بالاش رو به رخ بِشر بكشه بهش ميگه من فيزيكلى يك تنه حريف دوازده پهلوانم و يك نفره،
هم دوازده فن ادبيات رو بلدم و هم دوازده حواريّون پيامبرتون عيسى رو حريفم.
گنبد سبز 🟢 بشر پرهيزگاريان يا دكتر مليخا منطقيان؟ شما كدوم شخصيت هستيد؟ بشر يا مليخا؟ نظرتون درباره اين داستان چى بود؟ 💚 روز دوشنبه روز مهشيد در گنبد سبز كه تحت تاثير ماه آسمانه ،
روز یکشنبه، روز خورشید، شاهدخت رومی در گنبد زرد براى بهرام گور داستانى تو در تو تعريف ميكنه در مورد پادشاهى كه در يكى از شهرهاى عراق زندگى ميكنه و معروفه به "پادشاه كنيز فروش"!
شنبه شب، بانوى هندوستان در گنبد سياه قصه "شهر سياهپوشان" رو براى بهرام تعريف ميكنه و آخر سر هم نتيجه ميگيره مشكى رنگ عشقه و ميگه
فرق کنیز و ندیمه و غلام چیه؟
نعل بر آتش نهادن
#نعل_بر_آتش نهادن يعنى کسی را بی تاب و قرار کردن . با جادو کسی را احضار کردن.
هفت گنبد سياه
اولين گنبد از هفت گنبد سياه رنگه.
بهرام گور روز شنبه ( روز كيوان شيد) از سر تا پا لباس سياه ميپوشه و به گنبد سياه كه از خصوصيات سياره كيوان پيروى ميكنه ميره تا اون روز رو در كنار عروس هنديش بگذرونه.
#شنگرف یا سولفور سیماب يا سينابر : سنگ معدنی كه ازش جیوه گرفته میشه. رنگ سرخ مایل به نارنجی روشن و مات یا به عبارتی سرخ مخملی شفاف است.
مهندس معمار و ستاره شناس آقاى شيده به بهرام گور ميگه: من براى اينكه بلاهاى آسمون رو از سَرِ شما روى زمين دور كنم، با محاسبات ستارشناسى هفت گنبد به هفت رنگ كه هر كدومشون از طبع و خصوصيات يك ستاره يا سياره در هفت فلك پيروى ميكنه ميسازم و هر كدوم از هفت عروس شاه از هفت كشور رو بسته به خصوصياتشون در يك گنبد سكونت ميدم.
كوره ش آنگه ز هفت جوش نشست
کامد آن هفت کیمیاش به دست
فلز هفت جوش یا اژدهات از به هم آمیختن هفت فلز بوجود میاد و به غایت محکمه. در زمانهای قدیم براى ساختن چيزهايى كه ميخواستن محکم باشه و آسون از بین نره و عمری طولانی داشته باشه هفت آلیاژ رو با هم ترکیب ميكردن که درجه ذوبشون بسیار بالا بوده.
سوگند خوردن يعنى چه؟!؟
آتش در دوران باستان در ایران و در بین زرتشتیان از جایگاه خاصی برخوردار بوده و يكى از مواد بوجود آورنده آتش گوگرده.
در داستان خسرو و شيرين نظرتون در مورد خانوم شكر اسپهانى(اصفهانى) چيه؟ داستانش رو در قسمت سى و دوم تعريف كردم.
زنی که برازنده بزم شاهانه و در شهر (سپاهان) اصفهان زندگی میکنه. زنی که شکر از شیرینیش شکایت میبره به خوزستان و شهر خرما.
اونچه كه با ديدن سكه هاى متعدد از بهرام ميشه نتيجه گرفت اينه كه بهرام گور بينى نوك تيز و چانه فرو رفته داشته، سيبيل هاش از ريش متمايز و رو به بالا بودن و ضمناً گردن كلفتى هم داشته.
يكى از قوى ترين و عجيب ترين شخصيت هاى زن در ادبيات فارسى زنى به نام #فتنه در داستان هفت پيكر نظامى يه. اين زن در شاهنامه فردوسى نامش آزاده ست و برخلاف اينكه در شاهنامه به صورت فجيعى كشته ميشه در داستان نظامى عاقبتى خوش پيدا ميكنه و شخصيتش با گذشت زمان در داستان تغيير و رشد ميكنه. البت، هم شخصيتش و هم عضلاتش 😅
ادبيات فارسى مملو از صحنه هاى هيجان انگيز و شگفت انگيز با تصويرسازى هاى عجيب و بياد موندنى يه. به طوريكه با شنيدن و يا خواندنش مخاطب تصور ميكنه شاهد يك فيلم پر خرج هاليوودى بوده. يكى از اين صحنه ها صحنه نبرد بهرام با دو شير براى به چنگ آوردن تاج پادشاهى ايران و نشون دادن قدرت و توانايى و برترى اش بر رقيبشه. اين صحنه يكى از صحنه هاى موردعلاقه تصويرگران بوده. داستان نبرد بهرام با شيران رو در پادكست چاى با بنفشه بشنويد و به ديگران معرفى كنين. دستتون طلا. نوووووش 💜
به داستان هفت پيكر كه گوش ميكنين اين تصوير و توضيحاتى كه ميدم بذارين جلوتون تا داستان رو بهتر بفهمين و عشق كنين. نووووش💜
چرا بهرام پنجم معروفه به بهرام گور؟
بهرام بى نهايت به شكار #گور_ايرانى علاقمند بوده. روزى در شكارگاه ميبينه شيرى بر پشت گورى نشسته تا شكارش كنه.
چون درآمد شکار زن به شکار
اژدها خفته دید بر در غار
کوهی از قیر پیچ پیچ شده
به شکار افگنی بسیج شده
#اژدها تنها موجود اسطورهايه که در فرهنگ تمام ملل جایگاهی داشته. ایران،چین، ژاپن، عربستان،مصر،یونان، روم و شمال اروپا در کتب تاریخی شون از این موجود نام بردن.
در فرهنگ شرق و در بین چینیان اژدها جانوری نیکو و مقدسه که خرد و دانش فرا انسانی داره اما در تاریخ اساطیری ایران،در نهایت سهمناکی، زشترویی و پلشتیه.
مجسمه اى كه به احتمال زياد #بهرام_گور است.
در کارنامهٔ عکسهایى که از استاد «هادی شفائیه» به یادگار مانده يك مجموعهٔ عکسهایی از اشیای عقیقهٔ ایران در دورههای ساسانی و هخامنشی است که در زمان اکتشاف آثار انجام شده.
از كدوم شهر و كشور به ما گوش ميكنين؟ به وقت گوش كردن معمولاً چه ميكنين؟
آيا ما رو به ديگران معرفى كردين؟
اسطرلاب يا جام جم چیست؟ اسطرلاب يا به زبان پارسى استاره ياب.
متاسفانه اسطرلاب هم یکی دیگه از اون بیشمار چیزهايى ه که ما ایرانیان به جای اینکه به داشتنش افتخار کنیم یا در موردش نمیدونیم یا غلط میدونیم. ما تا اسم اسطرلاب میاد یاد جادو جمبل و رمل و پیشگویی میافتیم.
بهرام گور علاقه ای مفرط و عجیب به شکار #گور داشت. نظامى ميگه بهرام در یک کلام کشته مرده این حیوان بود و دلش براشون ضعف میرفت و پاهاش با دیدن گور سست و قلبش تند و دستش سریع به سمت تیر و کمان یا کمند میرفت. درست مثل آدمی که گریزی از مردن و در گور رفتن نداره بهرام هم با دیدن گور راهی نداشت جز اینکه بگیرتش. انگار که مجبور بود. میفهمین دیگه؟ مجبور. 😅
نظامى در هفت پيكر يكى از القاب بهرام گور رُ "ستاره يمانى" معرفى ميكنه و گرماى حضور و چشمهاش رو به ستاره سهيل تشبيه ميكنه.
ستارهٔ سُهـیل (به انگلیسی Canopus)، با نام باستانی پَرَک، اَگَست درخشانترین ستارهٔ صورت فلکی شاهتخته در نیمکرهٔ جنوبی آسمانه. سهیل پس از شباهنگ دومین ستارهٔ پرنور آسمان شبه.
یزدگرد یکم مشهور به یزدگرد رام گر یا یزدگردِ رامشهر به معنی یزدگرد آرامکننده شاهنشاهی كه بعد از به سلطنت رسيدن کم کم تبدیل میشه به یزدگرد بزه گر. یزدگرد چهاردهمین شاهنشاه ساسانی بوده كه در منابع زرتشتی (و تاریخنگاران اسلامی که از اونها وام گرفتهن ازش به پلیدی یاد میشه اما در منابع مسیحی و یهودی ازش با احترام یاد میکنن.
مينياتور ايرانى"ساختن قصر خورنق" اثر استاد كمال الدين بهزاد (نام آورترين نگارگر دوران صفويان)كه در موزه بريتانيا نگهدارى می شود.
بهرام پنجم ( بهرام گور) پانزدهمين پادشاه ساسانى متولد اسفند و طالعش حوته. حوت دوازدهمین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با اسفند و نشانش ماهی ست.
خدای نامه یا خداینامَک که در حقیقت گونه ای از رویدادنامههای رسمی روزگار ساسانیان بوده مهمترین آثار تاریخی دورهٔ ساسانی یه که درشون نام پادشاهان دودمانهای ایرانی و رویدادهای دورانهای گوناگون و همهٔ حماسههای ایرانی از زمان گیومرث تا خسرو پرویز تا اواسط پادشاهی یزدگرد سوم (نوه خسرو پرویز) ثبت و نوشته شده.
در خوانش اشعار فصل دوم پادکست از نسخه هفت پیکر آقای بهروز ثروتیان استفاده میکنیم.
چون ایشون نه تنها به چهارده نسخه قدیمی موجود از هفت پیکر دسترسی داشته بلکه به قدیمی ترین نسخه خطی هفت پیکر که در کتابخانه ملی تبریز نگهداری میشه و به دست اسماعیل محمود و حدودا" صد و شصت سال بعد از اتمام هفت پیکر نوشته شده هم دسترسی داشته.
صدسال به از اين سالها. نوروزتان مدام.
Happy Nowruz 1401 .
نظامى در انتهای داستان خسرو وشیرین میگه : من با سرودن اين منظومه طلسم شکستم و داستان رُ طوری نوشتم که در هر بيتى نشانی از خودم و باورهام باشه. اگر روزی كسى بخواد من رُ ببینه و بشناسه مغز جانم رُ در لابه لای این ابیات میتونه ببینه. بعد از صدسال اگر سراغم رو بگيرين من در ابياتم عيانم.
در مورد كتاب "نوروزنامه" خيام بايد در مدرسه ميخونديم. يادمون ندادن.
روز زن روزى است كه ما باور داشته باشيم آدم ها صرف نظر از جنسيت، حق برابر دارند.
نسخه خطى "خمسه" نظامى معروف به نسخه والترز كه توسط محمد موسى المذهب در دوران صفوى(سال ٩٢٤ هجرى قمرى) تقريباً ٣٠٠ سال بعد از فوت نظامى نسخه بردارى شده. اين نسخه با تصويرسازى دو صفحه اى ( دو رو) باز ميشه و نكته جالب توجه اينكه در اين نسخه صحنه مرگ شيرين هم به تصوير كشيده شده.
این مخمل ابریشمی ظریف بافت ايران و مربوط به قرن١۶ است که در حال حاضر در موزه متروپولیتن نيويورك نگهداری میشود و صحنه اولین دیدار «خسرو و شیرین» در حالی که شیرین در حال حمام کردن در چشمه است به تصویر می کشد.
شبدیز اسبى به رنگ شبه که باد به گردش نمیرسه. بدنی قوی داره و سرعتش سریعتر از فکرِ آدمه. از طوفان و آب نميترسه. از كوه چنان بالا ميره كه انگار سم هاش از آهنه. مهینبانو دستور داده این اسب رُ با زنجیر طلا ببندنش و تنها كسى هم كه جرات داره سوارش بشه شيرينه.
يكى از غم انگيزترين صحنه هاى عاشقانه در ادبيات فارسى صحنه كشته شدن خسرو و جان دادنش در كنار شيرينه كه نظامى استادانه به تصوير كشيده.
خسرو به بزرگ امید میگه: این شیرویه پسر نادان و بی لیاقت من رُ اگر ولش کنی میگه پدرم مار گرزه است . آره خب راست میگه . اگر نبودم که یه همچین ماری پسرم نمیشد."
یکی از هیجان انگیزن ترین لحظات به تصویر کشیده شده در داستان خسرو وشیرین.
شیرگیری!
جریان از این قراره که خسرو و شیرین مست و سرخوش در خیمه در حال معاشرت بودن که ناغافل شیری به خیمه حمله میکنه ! خسرو هم با سری مست از شراب و بی سلاح و با يك لا پيرُهن به جنگ شیر میره و با یک ضربه مُشت، شیر مفلوک رُ غافلگیر و بیهوش میکنه !
اولين لايو بعد از اتمام فصل اول پادكست💜
در اين لايو در مورد مراحل و پشت صحنه توليد پادكست و اينكه به ما چى گذشت حرف خواهيم زد. ضمن اينكه در مورد زندگى الياس ( نظامى گنجوى) هم بهتون اطلاعاتى خواهيم داد كه در پادكست بهشون اشاره نشده يا كم اشاره شده.
قُباد دوم یا شیرویه بیست و پنجمین پادشاه ساسانی پسر خسرو پرویز و مریم دختر موریکیوس، امپراتور بیزانس است. او علیه پدرش (خسرو پرویز) دست به کودتایی خونین زد و چند ماه بعد از به سلطنت رسیدن در اثر ابتلا به بیماری طاعون درگذشت.
چاى از شما، قصه از من💜
آخرين قسمت فصل اول پادكست "چاى با بنفشه" همزمان در همه پلتفرم ها منتشر شد. نوووش.
به زودى در همين صفحه اخبار جديد منتشر ميشه.
دستتون طلا كه پادكست رُ به ديگران معرفى ميكنين.
اگر شخصی ساده و بی دردسر به نعمتی میرسه نباید با غفلت و طمع همونجور ساده هم از دستش بده. رسیدن همیشه از نگه داشتن ساده تره. مردم همه بلدن از مروت و وفاى به عهد حرف بزنن اما اينكه موقع عمل چند مرده حلاجن مهمه!
دل مركز عقل و گوش وسيله شنيدنه. به داشتن دل و گوش کسی که یک اشتباه رُ تکرار میکنه باید شک کرد!
دشمنان شما هرچی خودشون بیفتن به جون هم به نفع شماست. داستان "دیو و دزد و زاهد" یکی از داستان های خنده دار کلیه و دمنه در توضیح این جمله است که میگه :دشمنانتون اگر به جون هم بیفتن شما رها میشین!
داستان بازرگان بی خیر و نم پس نده و سخت جون با زن زیبارویش و دزدی که شبونه وارد خونشون میشه از داستانهاى كليله و دمنه است كه میتونین در قسمت پنجاه و چهارم پادکست بشنوین.
مجلس بزم خسرو كه باربدِ چنگ نواز (نامورترین موسیقیدان، شاعر و خواننده دوران ساسانی ) سى لحن (آهنگ، ترانه، تصنيف) را برايش اجرا ميكند.
"زن و نجار و پدرزن" داستان مضحک و غم انگیز نجار ساده دل و عاشقى ست که چشمِ دل رُ بر واقعیتی که با چشم سر دیده میبنده و به راحتی فریب میخوره يا خودش رُ گول ميزنه!
داستان دوستی" کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو " یکی از قشنگترین داستان های بلند کلیله و دمنه با پایانی خوش درباره وفاداری بین دوستان، از خودگذشتگى و كمك به همديگه براى رسيدن به آرامش و امنيت و منفعت جمعى يه.
يار غار و رفيق گرمابه و گلستانِ خسرو ، شاپوره.
(بنيانگذار موثرترين روش دوست و همسريابى در دوران ساسانيان!) اينهم صحنه درد دل و شكايت خسرو از رفتار شيرينه بعد از برگشتن از خيمه شيرين و بى نتيجه موندن همه تلاش هاش. و خب شاپور هم مشغول گوش دادن و دلدارى دادن و نصيحت كردنه.
داستان گرگی که از خوردن زه کمان جان داد! به نظر من این داستان كوتاه یکی از زیباترین و پندآموزترین داستان های کلیله ودمنه است .داستان گرگی که امروز رُ فدای فردای نیامده میکنه.
داستان نجاری بوزینه! حکایت بوزینه ای یه که جفت بيضه هايش ميمونه لاى چوب و هشتر و پشتر ميشه چون هوا برش داشته بوده و فکر ميكرده با نگاه کردن به نجار، نجارى یاد گرفته و اوستا شده.
داستان باخه و دو بط!
لاک پشت دهن گشاد که بی موقع در آسمان دهان باز کرده و گفته: "تا كور شود هر آنكه نتواند ديد!" بعد از پرت شدن و به زمين خوردن میگه:"از مرگ حذر کردن دو وقت روا نیست، روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست. مرگ قسمته."
سیمرغ یا سیرنگ یا مرغ سین یا عنقا. معروفترین پرنده افسانه ای ایرانی یه که ازش تعاریف مختلفی شده. سیمرغ بنابر روایات کهن پرنده ای یه که بر بالای درختی به نام "همه تخم" در دریای فراخکرت آشیانه داره.
زاغ برای راضی کردن شیر به کشتن شتر میگه: از قدیم حكما گفتن در هنگام خطر و شرایط سخت جایز هست که يك نفر را فداى خانواده ،خانواده را فداى قبيله ، قبيله را فداى يك شهر و شهرى را فداى شخص شخيص شاه (رهبر) کرد.
پايه و اساس #مینیاتور (نگارگرى)ایرانی بر نقاشی مكتب مانی استوار است. #ارژنگ، ارتنگ یا آردهنگ نام نگارنامه یا کتاب مصوری است که #مانی یکی از پیامبران ایرانی در سدهٔ ۳ میلادی و در دورهٔ ساسانیان خلق کرده و او بهموجب آن ادعای پیامبری کرده.
رستم زايى، رستمينه يا سزارين شيوه زايمان غير طبيعى ست كه بر اساس داستان "تولد رستم" در شاهنامه در ايران قدمتى هزاران ساله داره. در شاهنامه دو بار از پر سیمرغ استفاده میشه.
در کتاب “کلیله و دمنه” داستان "زاهد ممسک خرقه به دزد باخته" یا "زاهدی که پادشاهی او را کسوتی داد" صحنه عجیبی هست که مورد توجه تصویرگران مختلفی قرار گرفته بوده.
در فرهنگ خاورمیانه، در فرهنگ اسلامی و بین صوفیان و سالکان عدد چهل از اهمیت بسیار بالایی برخورداره و کلا" عدد کماله.
کلیله با یه دنیا غم و دلتنگی میاد ملاقات دمنه كه در زندانه و بهش میگه: دیدی چه کردی؟ سوختیم. بد کردی . هم با خودت و هم با من. حیف که از نصیحت بیزاری.
مهم ترین و مفصل ترین داستان کتاب کلیله و دمنه داستان شیر و شنزبه ست. دمنه که از توجه پادشاه (شیر) به شنزبه (گاو) خشمگین شده با سعایت، سبب قتل شنزبه توسط شیر میشه.
بهم رسیدن خسرو و شیرین براى اولين بار (بعد از ديدار سر چشمه)در شکارگاه. (نقاشى به سبك نگارگرى گوركانى.)
گاو تقريباً در تمامى اديان و فرهنگ ها، از هندوان تا اساطير ايران تا فرهنگ كهن مصرى حيوانى بسيارمفيد و مقدس و نماينده قدرت و نيرو و مورد توجه و ستايش بوده . برای همین در داستان خسرو وشیرین میشنوین که شیرین موقع نصیحت خسرو بهش میگه : تو جهان رُ آباد كردى مبادا غلفت و بيداد كنى و مثل گاوی رفتار كنى که با لگد ميزنه شیری که ازش دوشیده شده میریزه زمین.
ای شنونده های عزیز، اگر دوست داشتین دیگران را به شنیدن پادکست چای با بنفشه دعوت کنین یا این ویدیو را برایشان ارسال کنید 😅 دستتون طلا 🙏
پنجاهمين اپيزود پادكست مصادف شد با شروع ۴۰ داستان از کلیه و دمنه كه بزرگ اميد براى شيرين و خسرو تعريف ميكنه!
مدائن ، مدینه ها يا شهرها، مجموعه هفت شهر بوده. این شهرها در دو جانب رود دجله قرارداشتن و حصارهای بلندی اطراف مجموعهٔ این شهرها کشیده و دروازههای استوار و روبروی هم در اونها تعبیه کرده بودن.
خسرو از بزرگ امید درباره افلاک و خلقت و معاد و زندگی بعد از مرگ میپرسه
عَراق عَجم يا عراقِ ايران نام تاریخی ناحیهای در مرکز ایران است که از غرب به کوههای زاگرس، از شرق به کویر و از شمال به کوههای البرز منتهی میشود.
تنی چون شیر با شکر سرشته
طباشیرش برابر شیر هشته
شب زفاف خسرو و شيرين يكى از چند صحنه اى است كه بیشترمورد توجه تصويرگران قرار گرفته و آن را به شکل های مختلف به تصوير كشيده اند.
خمار شكنِ شرابِ تلخِ ديشب لب شيرين است. لب شيرين.
گفتگوى دو استاد خنياگر
در ادبیات فارسی "حنظل" نماد تلخی بی حده. بهش هندوانه ابوجهل، خربزه روباه، تیره کدو و یا سیب تلخ هم میگن .
یه میوه طور گیاهی یه شبیه هندونه های گرد و کوچولو که تو مشت جا میشن؛ توش سفید یا زرده و تخم هایی شبیه تخم سیب داره .
سیارهٔ زهره يا ناهيد يا بيدُخت ( يا بَغدخت به معناى دختر خدا).
بنای طاق گرا (تاق گرا) یا "طاق شیرین" یک اثر باستانی مربوط به دوره ساسانیانه.
گوشه های موسیقی که در قسمت ٤٣ تا ٤٥ می شنوید بر اساس ردیف به روایت میرزاعبدالله هستند که توسط کورش بابایی آهنگساز پادکست با سازهای عود و چنگ و با استفاده از کامپیوتر و سازهای مجازی اجرا شده.در ادامه نام ها رُ با توضيح بيشتر ميبينيد. کلمه اول همون اسمی هست که نظامی نام برده و در پرانتز اسمی هست که در ردیف میرزاعبدالله نام گذاری شده.
دخترها داشتن همین طور از شنیده ها و دیده هاشون میگفتن و در تعریف از فرهاد از هم سبقت میگرفتن و سعی میکردن دل شیرین رُ ببرن که یکدفعه شیرین با خنده و ناز میگه خیله خب بابا!
اگرچه نارِ سیمین گشت سیبم
همان عاشق کش عاقل فریبم
کاخ تَچَر، کاخ تچرا، تالار آینه یا کاخ ویژه داریوش بزرگ _که نام آن برابر با خانه زمستانی است_ از نخستین کاخهایی که بر روی سکوی تخت جمشید یافته شد.
آينه اى مربوط به دوره ساسانيان كشف شده در ايران، از جنس برنز به طول ٥.٢٦ سانتى متر، با دسته اى كه در دو سرش شيردال (گريفن) قرار داره.
نقش برجسته ی" شکارگاه گراز" در تاق بستان. در مركز صحنه، شاه در داخل قایقی ایستاده كه در اطراف او نوازندگان زن قرار دارند.
تصوير ١- موزاییک "بانوی چنگ نواز" از موزاییک های به جا مانده از ايوان کاخ بیشاپور در استان فارس که در حال حاضر درموزه ی لوور پاریس نگه داشته میشه.
چغامیش شهری از دوران پیش از اختراع خط است و قدمت آن به حدود ۳۴ قرن پیش از میلاد میرسد.
چغامیش در #خوزستان را باید نخستین مرکز در ایران دانست که خط و کتاب، نخستین بار در آنجا ظاهر شدهاست. وجود چنین تپههای باستانی در چغامیش دزفول سبب شده که چغامیش را شهری از سپیده دم تاریخ بنامند.
چهره تصور شده خسرو پرویز (خسرو دوم) ساخته شده برای پروژه ماد بازی آتیلا
طاووس در ادبيات فارسى به عفت، خودپسندى و تكبر شهره است. گاهى هم به عنوان نماد شهوت بهش اشاره شده. در ايران باستان نماد سلطنت بوده و دو طاووس ايستاده در دو طرف درختِ حيات مظهر اعتقاد به طبيعت دوگانه انسانه. تصویر ۷.
باغهای معلق بابل یا باغهای معلق سمیرامیس و دیوارهای بابل (عراق کنونی) یکی از عجایب هفتگانه بودن.شهرى ساخته شده در كنار رود فرات در عراق.
از خسرو پرويز به دلیل پادشاهی درازمدت و سرزمين هاى وسيعى كه تحت سلطه اش بودن سکه های فراوانی به جا مونده طوری که فاتحان عرب هم از این سکه ها در داد و ستد بهره می بردن.
شب زفاف و هم آغوشى شكر و خسرو.
شيرين به خسرو میگه: تو ميخواى از راه حيله و نيرنگ به من برسى. تو مست آمدى اينجا كه من مزه بعد از شراب و نُقلانت باشم. به راحتى مثل گلى به دستم بيارى و بويى بكنى و بعد بندازيش اونور.
بابل یکی از نامدارترین و باشكوه ترين شهرهای دوران باستان در بینالنهرین عراق و نزدیک رود فرات بوده. بابل به معنای دروازه خدا یا دروازه به سمت خدا ست. در کتاب آفرینش به معنای "گیج کردن" گرفته شده.کوروش بزرگ شاهنشاه هخامنشی، بابل رُ در جنگ اپیس شکست داد.
"آهوی ختن" کیسه ای زیرشکمش در مجاورت بیضهها و نافش داره که بهش نافه يا مشك گفته میشه. نافه وقتی پر میشه آهو برای رهایی از رنج و خارش ش خودش رُ به درخت ها و سنگ ها میکشه تا نافه پاره و باز بشه و مُشک خالی و آهو از رنج خلاص بشه.
هما یا مرغ سعادت؛ پرنده اى يه که عليرغم ظاهر خوفناكى كه داره بی آزاره و استخوان میخوره. در ادبیات فارسی مظهر فرّ و شکوهه و دیدنش رُ به فال نیک می گرفتن و باور داشتن که سایه اش به سر هرکی بیفته به دولت و سلطنت میرسیده. هما در افسانههای ایران، مثل ققنوس در اساطیر مصر و یونان صاحب کرامته.
اگر بردر گشادن نیستم دست
توانم بر تو از گیسو رسن بست
گرم باید چو می در جامت آرم
به زلف چون رسن بر بامت آرم
ولی باد از رسن پایت ربود است
شیرین برای هزارمین بار به آسمون نگاه میکنه بلکه صبح نزدیک باشه . ستاره های کهکشان راه شیری رُ میبینه که بر پهنه آسمان مثل دونه های کاه که از زیرشون آب رد بشه پراکنده شدن. شیرین میگه آب زیر کاه !نشانه بی ثباتی یه.
شيرين آماده دلبرى قبل از خارج شدن از قصر مياد كنار پنجره كه خيمه رُ ببينه اما ميبينه خسرو ى سرخ پوش منتظر ايستاده به تماشا. خسرو بالاخره شیرین رُ بعد اینهمه سال میبینه. خسرو پلک نمیزنه.
شيرين كنيزى كاردان رُ ميفرسته بره پیش خسرو و پيغام شيرين رُ "محرمانه" طوری که بادیگاردهای خسرو و سخن چین های توی قصر خودش و پاپاراتزیهای اطراف قصرش نشنون بهش بگه. كنيز به خسرو ميگه : شيرين گفت اگر مهمان مایی ناز نکن و به هر جایی که دعوتت میکنم فرود بیا.
خسرو پشت در قصر شیرین. خسرو بر شبدیز آرام آرام بر فرش های ابریشم حرکت میکنه و به در قصر نزدیک میشه و ناباورانه میبینه که در آهنین قصر فرو رفته در دیوارسنگی به روش بسته است.
خسرو برای شکار به صحرا میره. اون هم با چه دبدبه و کبکبه ای ...
"باز" پرنده ای شکاری یه که از قدیم برای شکار پرندگان تربیتش میکردن. خیام میگه شاه جانوران گوشتخوار بازست .
شیرین اشکاش رُ پاک میکنه و مبهوت به آسمان، چشمش به صورت فلکی نسر (کرکس) می افته و میگه تو هم که بد تر از من انگار بالهات رُ چیده ان و پرهات ریخته.
ثریا چون کفی جو بد به تقدیر
که گرداند به کف هندو زنی پیر
سواد شب که بُرد از دیدها نور
بَناتالنعش را کرده ز هم دور
ز شیرین تا شکر فرقی عیان است
که شیرین جان و شکر جای جان است
آش سِکبا یک نوع آش یا همون شوربای ایرانیه. آش سرکه ، سك مخفف سرکه و با به معنی آشه. مثل شور كه بهش شوربا ميگن.
گل سیر و گل سوسن سفيد بسيار به هم شبيه هستن اما سوسن بوى خوبى ميده و سير بوى بد.
كلمه "شکر" در زبان فارسى به جز عصاره شیرینی که از چغندرقند یا نیشکر میگیرن معانی دیگری هم داره. شکر به معنای آرمیدن با زن؛ آلت تناسلی زن و گوشتش و همچنین کنایه از سخن نغز هم هست.
عنبر یا شاهبوی، مادهای مثل مومه که از نهنگ عنبر به دست میاد. عنبر در دستگاه گوارش نهنگ عنبر ساخته میشه و از راه مخرج یا دهان این جانور دفع میشه.
غذای مورد علاقه خسرو کباب آبدار بوده (استيك مديوم آبدار) به همراه پودر مروارید، که مامورینش مرواريد ها رُ یواشکی از صیادان عمانی براش تهيه ميكردن.
هر كجاى دنيا كه هستيد اميدتان وفا و مرادتان روا.
باشد كه نوروز امسال، سال شما باشد
نويسنده و راوى: بنفشه طاهريان
@kouroshbabaei موسيقى: كوروش بابايى
موشن گرافى و طراحی صدا: استوديو ٩٨
@98.studioo
در گذشته به مرکب، مِداد یا مَداد گفته میشد به اين دليل که قلم را مَدَد میده و کمک میکنه تا بنویسه. همچنین، نام «مرکّب» بهایندلیل بهکار رفته که از اجزاء مختلفی فراهم آمده.
انار درختى مونث شناخته ميشه. بر اساس باورهاى اساطيرى #انار سمبل بارورى و جاودانگى و بركته. تقدس انار در ايران به حدى يه كه در بسيارى از مراسم ها ( شب يلدا، استقبال داماد از عروس ، آيين ها و مناسك زرتشتيان مثل "شاخ برسم" ...) ازش استفاده ميكرده و ميكنن.
خمارشكن!
قدیم برای سبک کردن تلخی مزه و تندی عطر شراب و ضمناً شكستن خُمار فردا، باده نوشان در شرابشون "گلاب" میریختن! گفتم شايد علم قديم به كار امروزتون بياد. نووووووش.
در علم نجوم قدیم معتقد بودن که عالم یک کره است که مرکزش زمینه و 9 فلک گرداگردش، مثل لایه های پیاز.
موسیقی که در انتهای قسمت ٢٨ در مرگ فرهاد میشنوین به نام"مويه زنان لر" ساخته بى نظير “يغما” است. @yaghmallex
هیچکس دلش نمیخواد قاصد خبر بد باشه.
صحنه اى كه فرهاد كوهكن، اسب و شهسوارش شيرين رُ روى شونه اش ميذاره يكى از صحنه هاى "هوسنامه" است كه بارها توسط هنرمندان قديمى و معاصر به تصوير كشيده شده.
سراب هاى كرمانشاه رويايى ان. عكس هاشون رُ نگاه ميكنم و فكر ميكنم "خسرو و شيرين" اولين بار سر كدوم چشمه، كدوم سراب همديگه رُ ديدن و دلشون براى هم رفت؟!
كرمانشاه حدود ٥٥٠ سراب و چشمه بزرگ و كوچيك داره.
تصاوير
١- سراب طاقبستان
٢-٣ سراب بيستون
٤-٥ سراب صحنه
٦- سراب نيلوفر
٧-٨ سراب سنقرى
٩- سراب جابرى
نظامى حدود ٣٥ سالگى سرودن هوسنامه (داستان خسرو و شيرين) رُ شروع ميكنه. اين داستان ۶١٥٠ بيت داره و نظامى براى سرودنش بيش از ١۶ سال وقت صرف كرده! ١۶ سال.
پیکره مهرداد دوم یکی ديگه از پیکرههای کوه بیستونه که بر دیوارهای روبه روی سنگنبشته داریوش بزرگ هخامنشی و در پایین اون کنده شده. در عکس دوم هر دو قابل دیدن هستند.
فرهاد تراش، دیوارهای عظیم به ارتفاع تقریبی ۴۵ متر و عرض حدود ۲۰۰ متر حجاری بر سينه كوه بيستون. من از ديدنش از نزديك نفسم بند آمد. هيبت عجيبى داره.
فرهاد کوهکن عاشق و کوه بیستون! بیستون این بلندترین دیوار سنگی ایران و مهندس فرهاد سنگتراش. مردی سادهدل و یکرنگ که به غایت نیرومند و بی نیاز از مال دنیا و سخت استواره.
تندیس هرکول اثری بینظیر از دوران سلوکیان در استان کرمانشاه محوطه تاريخى بيستون و ثبت جهانی شده.
سنگنوشته بیستون بزرگترین سنگنبشتهٔ جهان، نخستین متن شناخته شدهٔ ایرانی در ارتفاع چند ده متری از سطح زمین و بر دامنهٔ جنوبی کوه پرآو ساخته شده و از آثار به جای مانده از پلکانی در قسمت بالایی کوه احتمال میره سنگ تراشان از این راه برای رسیدن به محل سنگ نبشته استفاده میکردند
دو تا بلبل اگر قرار باشه براى يه گل آواز بخونن از زور به چشم اومدن یکی از اون یکی خوش تر آواز ميخونه. رقیب؛ رقیب رُ به شوق بیشتر میندازه و یار رُ خواستنی تر میکنه.
دفتر ماه
قصر شیرین يا کاخ خسرو بنایی مربوط به دوره ساسانیانه که در شهر قصر شیرین، درون شهر واقع شده. امروز از این کاخ تنها ویرانهای به جا مونده.
نام ده زن در دوران نظامی که امروز نه تنها منسوخ شده بلکه دوتاشون هم نام مردانه به حساب میاد!
يلداى امسال، پهن كردن سفره هاى چهل خوراكى از شما، قصه از من! فالتان نيكو،
چه چاره كان بنى آدم نداند؟
بجز مردن، كزان بيچاره ماند
سياره عطارد یا تیر در ادبیات فارسی «دبیر فلک» خوانده شده.
صحنه ديدار فرهاد كوهكن و شيرين.
مهندس فرهاد كوهكن!
براى "مى" خوردن هزار تا يار هميشه هست، اما همين من يكى رُ اقلاً براى غم خوردن نگه دار.
از اپيزود ٢١ اگر از من بپرسين هر بيت اين قسمت يك كتاب داستان و يك آلبوم عكس خاطره است.
مثلث عشقى خسرو، شيرين و فرهاد چرا بوجود آمد؟!! لازمه بدونين خسرو با پيشنهاد بى شرمانه اش با شيرين چه ميكنه!
شبدیز اسب خسرو پرویز
سوسن سفيد يا سوسن آزاد يا آزاده يا سوسن ده زبان يا سوسن مدونا يا ليليوم كانديدوم از جهت آزادى و آزادگى به ناهيد ايزد بانوى آب مربوط ميشه.
ولله عاشقيت زورى نيست! آدم از جایی که نمیخوانش باید جمع کنه بره وگرنه روز به روز حقیرتر میشه. بابا جمعیت کره زمین تا این لحظه که من دارم بيستمين قسمت داستان خسرو و شيرين رُ تعریف میکنم نزدیک به ۸ میلیارده.
طاق كسرى، ايوان خسرو يا ايوان مدائن بلندترين طاق خشتى جهان با حدود دوهزار سال قدمت.
هفت گنج خسرو پرويز
باربَد و باربُد هر دو صحيحند. باربَد قديمى تره.
در مورد باربَد و سى لحن (آهنگ) هايى كه ساخته در مدارس ايران بايد تدريس ميشد. نشده. نميشود.
دو نگاره از جنگ خسرو و بهرام چوبين
توضيحات در مورد لباس شنا (مايو) شيرين!
نظامی شاعر نقاشه، عاشق رنگ و نور! در داستان وقتى شيرين براى اولين بار به سمت مداين ميرفته، كنار چشمه اى مى ايسته تا قبل از ديدن خسرو غبار از تن بشوره.
والله شوخى نيست كه!
هر آتيشى كه بلدم در قسمت هفدهم پادكست سوزوندم! گوش كنين تا عاشقم بشين. قسمت هفدهم انتخاب من بعنوان نويسنده و راوى پادكست "چاى با بنفشه" است.
در اپيزود هشت گفتم بهرام چوبين گرگ باران ديده است و خسرو جوانى در حال ياد گرفتن زندگى. چند نفرى از شنونده ها اشاره كردن كه گرگ بالان ديده درسته نه باران ديده.
نظامى ميگه:" تا روز باقيه و شب نشده غم "روزی" نباید بخوری که روزی رسان خودش روزی رُ میرسونه.
در قسمت شانزدهم کسی میمیرد که بسيار عزیز است. و این چه همزمانى غم انگيزى بود با پرواز استاد آواز ایران... به قول نظامی
در قسمت پانزدهم مهین بانو به شیرین میگه :شیرینکم، درسته که تا اینجا بخاطر خسرو اینهمه رنج و دشواری و خواری کشیدی. اما به این فکر کن که اگر سودی نبردی و به وصالش نرسیدی عوضش ضرر و زیان هم نکردی.
فاطمه زهرا- اوشين- شيرين!
شاهنامه فردوسى-هوسنامه نظامى !
در قدیم وقتی میخواستن عذر مهمانی که کنگر خورده و لنگر انداخته بخوان و مودبانه راهیش کنن، توی وسایلش (چمدونش) نان میذاشتن! خسرو به شیرین میگه:
"دُردی کِش" در قدیم به چه کسی گفته میشده؟
شاپور دوست و مشاور خسرو، مهندس و هنرمندى يه كه نقاشى هاش انقدر زنده بودن كه انگار در حركتن. شاپور بعد از اينكه با تعريف هاش از شيرين دلِ خسرو رُ ميبره، به خسرو پيشنهاد ميده تا پرتره اش رُ بكشه و به شيرين نشون بده تا دل شيرينُ ببره.
ما خوبيم، اونا عنن!
داستان خسرو و شيرين را با رومئو و ژوليت مقايسه ميكنم،قضاوت با شما.
خیمه سلطنتی محمدشاه قاجار که در موزه هنری شهر کلیولند (Cleavelan Muesem of Art) امریکا به نمایش گذاشته شد.
"انگشترى باختن" نام يك جور قمار بوده.
همايون و سهيل هر دو اسم زن بودن ! بعد از واقعه شیرگیری خسرو برای اولین بار شیرینُ میبوسه.
حالت "شیرگیری" چه حالی است؟!)))))
بنفش،رنگى ايرانى!
صحنه بازی چوگان بین دو تیم شیرین و خسرو. تیم ماه و خورشید. تیم کبک ها و شیرها. اما کبک میگم، عقاب ها!
به شطرنج خلاف این نطع خونریز
به هر خانه که شد دادش شه انگیز
بهرام چوبین سردار برجسته ایرانی که در تاریخ نظامی جهان به نابغه رزم ازش یاد میکنن.
خسرو با دیدن زنى در چشمه انگشت به دهن مونده و به چُخ ميره.