اگرچه نارِ سیمین گشت سیبم
همان عاشق کش عاقل فریبم
شيرين در نهايت دلبرى و ناز به خسرو ميگه: خسرو گرچه پستان هاى سفيد و سفت مثل نقره من كه چند سال پيش قد سيب بود، حالا شده قد انار اما شك نكن من همچنان همون عاشق كشِ عاقل فريبم!
جهانی ناز دارم صد جهان شرم
دَری در خشم دارم صد در آزرم
لب لعلم همان شکر فِشانست
سر زلفم همان دامن کشانست
ز خوش نقلی که می در جام ریزم
شکر در دامن بادام ریزم
شيرين ادامه ميده و ميگه: من نُقل و مزه شرابم. لبم شکر و چشمام بادام و سر زلفم پر ناز و خرام... و بدين ترتيب خسرو با حرف هاى شيرين به چُخ ميره.