"باز" پرنده ای شکاری یه که از قدیم برای شکار پرندگان تربیتش میکردن. خیام میگه شاه جانوران گوشتخوار بازست .
باز مونس شکارگاه ملوکست و موجب شادی ایشان . باز را حشمتی است که پرندگان دیگر را نیست، و پادشاهان دیدار وی را بفال نیک میدانند. و اما برای شرطی کردن باز راههای مختلف وجود داره. یکی از این راه ها بصری بوده. کلاهی روی سر باز میذاشتن که تا روی چشم هاش رُ میپوشونده و وقتی برش میداشتن باز میفهمیده که الان وقت شکاره و پرواز میکرده. خیلی جالبه که بدونین اصطلاح کلاه برداری و کلاه گذاشتن از همین جا میاد .که به معنی نقشه و دوز و کلک برای رسیدن به خواسته شخصیه. راه دوم شرطی کردن باز شنیداری بوده . باز رو برای پرواز با صدای طبل شرطی میکردن که پرواز کنه. بعد هم جایزه اش رُ که گوشت بوده شاه میذاشته روی بازوش تا باز برگرده و بیاد روی دست شاه بشینه و تا ته نوش جان کنه. باز دست آموز!
چو در نالیدن آمد طبلک باز
در آمد مرغ صیدافکن به پرواز