ثریا چون کفی جو بد به تقدیر
که گرداند به کف هندو زنی پیر
شیرین این بار با حضور شکر احساس خطر و نا امنی میکنه. فکر میکنه حتما" ناز رُ ار حد گذرونده و خسرو دیگه کلا" قیدش رُ زده. خنده ای عصبی میکنه و میگه ستاره های خوشۀ پروین (ثریا) با اون هم درخششون در دستان تقدیر مثل یک کف دست "جو" هستن که زن هندوی پیری از این دست به اون دست بکنتشون. من که جای خود دارم. فلک من رُ هم بازی داد.