كلمه "شکر" در زبان فارسى به جز عصاره شیرینی که از چغندرقند یا نیشکر میگیرن معانی دیگری هم داره. شکر به معنای آرمیدن با زن؛ آلت تناسلی زن و گوشتش و همچنین کنایه از سخن نغز هم هست.
یکی گفتا سزای بزم شاهان
شکر نامی است در شهر سپاهان
به زیر هر لبش صد خنده بیشست
لبش را چون شکر صد بنده بیشست
جز این عیبی ندارد آن دلارام
که گستاخی کند با خاص و با عام
به هر جائی چو باد آرام گیرد
چو لاله با همه کس جام گیرد
ز روی لطف با کس در نسازد
که آنکس خان و مان را در نبازد
کسی کاو را شبی گیرد در آغوش
نگردد آن شبش هرگز فراموش