این مخمل ابریشمی ظریف بافت ايران و مربوط به قرن١۶ است که در حال حاضر در موزه متروپولیتن نيويورك نگهداری میشود و صحنه اولین دیدار «خسرو و شیرین» در حالی که شیرین در حال حمام کردن در چشمه است به تصویر می کشد.
تکههای بزرگتر از این پارچه مخمل که طرح کامل را حفظ کرده، خسرو را در لباس کامل درباری صفوی نشان میدهد که سوار بر اسب با تعجب به شیرین نگاه میکند. لباس شیرین به جز یک پارچه قرمز به دور کمرش، از درختی در همان نزدیکی آویزان است و پاهاى شبديز اسب شيرين هم در تصوير مشخص است. متاسفانه ابریشم مشکی به کار رفته در نواحی موهای شیرین و شاخه های درخت اکسید شده و فقط پارچه پایه باقی مانده است. ضمناً نظامى در داستان رنگ اين پارچه پرندی كه شيرين به عنوان مايو پوشيده آسمانگون، كُحلى(سُرمه)پوش و نیلگون توصيف كرده نه قرمز در نتيجه میشه نتیجه گرفت رنگ پارچه ای که شیرین به دور کمرش بسته نوعى آبی، سبز یا سیاه بوده است.
پرند به پارچه حریر ساده و پرنیان به پارچه حریر نقشدار گفته ميشود. از پرند بعنوان نقاب هم استفاده میشده كه بسيار لطيف و نازك است.
پرندی آسمانگون بر میان زد
شد اندر آب و آتش بر جهان زد
فلک را کرد کُحلى پوش پروين
موصل كرد نيلوفر به نسرين
در آب نيلگون چون گل نشسته
پرندى نيلگون تا ناف بسته
بتان از سر سرآغج باز كردند
دگرگون خدمتش را ساز كردند