نظامى در انتهای داستان خسرو وشیرین میگه : من با سرودن اين منظومه طلسم شکستم و داستان رُ طوری نوشتم که در هر بيتى نشانی از خودم و باورهام باشه. اگر روزی كسى بخواد من رُ ببینه و بشناسه مغز جانم رُ در لابه لای این ابیات میتونه ببینه. بعد از صدسال اگر سراغم رو بگيرين من در ابياتم عيانم.
نظامى بخونين و به ديگران معرفى كنين.
طلسم خویش را از هم گسستم
بهر بیتی نشانی باز بستم
بدان تا هر که دارد دیدنم دوست
ببیند مغز جانم را در این پوست
اگر من جان محجوبم تن اینست
و گر یوسف شدم پیراهن اینست
نظامی نیز کاین منظومه خوانی
حضورش در سخن یابی عیانی
نهان کی باشد از تو جلوهسازی
که در هر بیت گوید با تو رازى
پس از صد سال اگر گوئی کجا او
زهر بیتی ندا خیزد کهها او